شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -حجله گاه
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
تقدیم به برادر شهیدم، مسعود مسروری که در حجله گاه جاده آبادان ـ ماهشهر، با نوعروس مرگ هماغوش شد و در خون سرخ خویش نماز عقد خواند. دشت خونین وطن از خون یاران دجله گشته سنگر هر جبهه در جشن شهیدان حجله گشته با عروس مرگ هم آغوش در روز عروسی در سرور سرخشان خمپاره شمع و لاله گشته جای آجیل و نبات و نقل شیرین عروسی جانشین رگبار پرآوازه گلوله گشته شب فضای حجله از نور منورها چراغان گرمی انگیز شب دیدارشان صد شعله گشته مطربان...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
تقدیم به برادر شهیدم، مسعود مسروری که در حجله گاه جاده آبادان ـ ماهشهر، با نوعروس مرگ هماغوش شد و در خون سرخ خویش نماز عقد خواند. دشت خونین وطن از خون یاران دجله گشته سنگر هر جبهه در جشن شهیدان حجله گشته با عروس مرگ هم آغوش در روز عروسی در سرور سرخشان خمپاره شمع و لاله گشته جای آجیل و نبات و نقل شیرین عروسی جانشین رگبار پرآوازه گلوله گشته شب فضای حجله از نور منورها چراغان گرمی انگیز شب دیدارشان صد شعله گشته مطربان...
شهدا سال 64 -وصیتنامه شهید جمعه بیگی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد جمعه بيگي »
بسم الله الرحمن الرحیم تاریخ 27/9/1364 بسم رب شهداء و الصدیقین به نام الله و به نام شهدای بدر تا شهدای صدر اسلام و به نام خدای بزرگ که تمام جهانیان را آفرید. به نام الله وصیتنامه خودم را آغاز میکنم. اگر شهید شدم و به آرزوی خود رسیدم، از پدر، مادر و برادرانم میخواهم که مرا حلال کنند و به بزرگی خودشان مرا ببخشند. از مادرم میخواهم که چند سالی که زحمت کشید و مرا بزرگ کرد، مرا حلال کند....
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد جمعه بيگي »
بسم الله الرحمن الرحیم تاریخ 27/9/1364 بسم رب شهداء و الصدیقین به نام الله و به نام شهدای بدر تا شهدای صدر اسلام و به نام خدای بزرگ که تمام جهانیان را آفرید. به نام الله وصیتنامه خودم را آغاز میکنم. اگر شهید شدم و به آرزوی خود رسیدم، از پدر، مادر و برادرانم میخواهم که مرا حلال کنند و به بزرگی خودشان مرا ببخشند. از مادرم میخواهم که چند سالی که زحمت کشید و مرا بزرگ کرد، مرا حلال کند....
و ذالنون و ذالنون ...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
بعد از بمباران جفیر، با آقای قاسم زالپور در کانال بزرگی بودیم. ایشان از یکی از روحانیون سئوال کرد: میشود نماز غفلیه را از روی کتاب خواند؟ آن برادر روحانی نیز در پاسخ گفت: آری، آقای زالپور شب در نور ماه کتاب دعایی در نماز بدست گرفته بود هی می گفت و ذالنون و ذالنون.... و چون نور مهتاب برای خواندن جملات کافی نبود؛ نمی توانست بقیه را بخواند. بچهها هم با دیدن این منظره میخندیدند و مدتها...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
بعد از بمباران جفیر، با آقای قاسم زالپور در کانال بزرگی بودیم. ایشان از یکی از روحانیون سئوال کرد: میشود نماز غفلیه را از روی کتاب خواند؟ آن برادر روحانی نیز در پاسخ گفت: آری، آقای زالپور شب در نور ماه کتاب دعایی در نماز بدست گرفته بود هی می گفت و ذالنون و ذالنون.... و چون نور مهتاب برای خواندن جملات کافی نبود؛ نمی توانست بقیه را بخواند. بچهها هم با دیدن این منظره میخندیدند و مدتها...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -رحیل
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
تقدیم به برادرم مسعود مسروری سوختم، سوختم اینجا ز فراق برفرازید در این کهنه اتاق چوبهای تا که بدارم بزنید برفرازید در این کهنه اتاق کز غم و درد، سینهام پرشده است برفرازید زعصیان و ز درد، چوبهای تا که بدارم بزنید آنگه از خلق بپا خواسته خواهید بیایند در این لانه درد همه فریاد زنند، زنده بادا این مرد که چو آدم به ره بودن خویش جمله آشوب شده است که چو کاوه به درفشی از چوب، اینک آویز شده است آنگه آرید یواشم پایین به زمینم بگذارید ولی ایستاده که نخواهم بنشینم...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
تقدیم به برادرم مسعود مسروری سوختم، سوختم اینجا ز فراق برفرازید در این کهنه اتاق چوبهای تا که بدارم بزنید برفرازید در این کهنه اتاق کز غم و درد، سینهام پرشده است برفرازید زعصیان و ز درد، چوبهای تا که بدارم بزنید آنگه از خلق بپا خواسته خواهید بیایند در این لانه درد همه فریاد زنند، زنده بادا این مرد که چو آدم به ره بودن خویش جمله آشوب شده است که چو کاوه به درفشی از چوب، اینک آویز شده است آنگه آرید یواشم پایین به زمینم بگذارید ولی ایستاده که نخواهم بنشینم...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -دو رودخانه
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
در آن زمان که گل خون به کوچه میبارید به سینه و تـن مــردان گلوله میبـــارید دو دوست خسته ز گرد ره آمده بودیم سپر به نیزه دژخیم آمده بودیم برای رزم، خروش از جگر برآوردیم براه کعبه به دستان خود سر آوردیم امید نصر به هر سینه آشیانه نمود گل امید ز فریاد ما جوانه نمود به شوق یار دویدیم دشت ایران را به خانه خانه رساندیم راز شیران را به پاس حمله ما دزد و راهزن بگریخت به همت همه، دژخیم از وطن بگریخت به موج حادثه، خود...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
در آن زمان که گل خون به کوچه میبارید به سینه و تـن مــردان گلوله میبـــارید دو دوست خسته ز گرد ره آمده بودیم سپر به نیزه دژخیم آمده بودیم برای رزم، خروش از جگر برآوردیم براه کعبه به دستان خود سر آوردیم امید نصر به هر سینه آشیانه نمود گل امید ز فریاد ما جوانه نمود به شوق یار دویدیم دشت ایران را به خانه خانه رساندیم راز شیران را به پاس حمله ما دزد و راهزن بگریخت به همت همه، دژخیم از وطن بگریخت به موج حادثه، خود...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید حسن لاریزاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
حتماً تجربه کردهای که دلتنگی و انتظار تکراری نمیشود. هر بار که دل میگیرد و هوایی میشود، مثل این است که برای اولین بار محبت و عشق را به تجربه گذاشتهای و یادی از او میکنی! آری! یادی از حسن لاری زاده میکنیم که ۱۷ /۱۰ /۱۳۴۴ در شهرستان شهیدپرور نیریز، میان خانوادهای متدین و عاشق ائمه اطهار (ع) قدم به عرصه هستی نهاد. در دامنپاک مادر و هدایت و حمایت بیدریغ پدر، گامهای زندگی را یکی پس از...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
حتماً تجربه کردهای که دلتنگی و انتظار تکراری نمیشود. هر بار که دل میگیرد و هوایی میشود، مثل این است که برای اولین بار محبت و عشق را به تجربه گذاشتهای و یادی از او میکنی! آری! یادی از حسن لاری زاده میکنیم که ۱۷ /۱۰ /۱۳۴۴ در شهرستان شهیدپرور نیریز، میان خانوادهای متدین و عاشق ائمه اطهار (ع) قدم به عرصه هستی نهاد. در دامنپاک مادر و هدایت و حمایت بیدریغ پدر، گامهای زندگی را یکی پس از...
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید منصور جلوداری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد منصور جلوداري »
بسم الله الرحمن الرحیم درود بر رهبر عظیم الشأن اسلام امام خمینی و درود بر کسانی که بر پیام امام که همان پیام خداست لبیک گفتند. سلام بر پدران و مادرانی که جوانان خود را به جبهههای حق علیه باطل میفرستند و زیر شهادتنامه آنها را امضا میکنند. مادرجان! تو باید هیچ ناراحت نباشی، چون هدیهای که در راه خدا میدهی دیگر باید آن را از خدا نخواهی. مادرجان! اگر زنده ماندم، امیدوارم که همیشه در خدمت امام باشم...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد منصور جلوداري »
بسم الله الرحمن الرحیم درود بر رهبر عظیم الشأن اسلام امام خمینی و درود بر کسانی که بر پیام امام که همان پیام خداست لبیک گفتند. سلام بر پدران و مادرانی که جوانان خود را به جبهههای حق علیه باطل میفرستند و زیر شهادتنامه آنها را امضا میکنند. مادرجان! تو باید هیچ ناراحت نباشی، چون هدیهای که در راه خدا میدهی دیگر باید آن را از خدا نخواهی. مادرجان! اگر زنده ماندم، امیدوارم که همیشه در خدمت امام باشم...
وصیتنامه شهید محمود طاهری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ » شهيد محمود طاهري »
هو العزیز انا لله وانا الیه الله راجعون به نام الله خالق جهان و درود بر محمد(ص) خاتم پیامبران و ائمه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین. سلام و درود بر نائب بر حق صاحبالزمان(عج)، منجی مستضعفان جهان و در هم کوبنده کاخ ستمگران و مستکبرین، امام خمینی مدظلهالعالی. و درود بر تمامی شهدای راه الله، در این لحظه شکوهمند و افتخار آفرین در جبهه نبرد حق علیه باطل که احتمالاً لحظات آخر عمر خود را سپری میکنم؛ خوشحال و مسرورم....
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ » شهيد محمود طاهري »
هو العزیز انا لله وانا الیه الله راجعون به نام الله خالق جهان و درود بر محمد(ص) خاتم پیامبران و ائمه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین. سلام و درود بر نائب بر حق صاحبالزمان(عج)، منجی مستضعفان جهان و در هم کوبنده کاخ ستمگران و مستکبرین، امام خمینی مدظلهالعالی. و درود بر تمامی شهدای راه الله، در این لحظه شکوهمند و افتخار آفرین در جبهه نبرد حق علیه باطل که احتمالاً لحظات آخر عمر خود را سپری میکنم؛ خوشحال و مسرورم....
شهدا سال 62 -زندگینامه شهید فریدون نقی زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهید فریدون نقی زاده »
در پنجم مرداد ماه سال 1344 در شهرستان نیریز، بخش آباده طشک، در روستای طشک، میان خانوادهای متدین و مذهبی دیده به جهان گشود. دوران شیرین و زیبای کودکی را در کنار خانواده پشت سر گذاشت و در سال 1350 به مدرسه رفت. در دبستان حکمت روستای طشک، مشغول تحصیل شد. در مدرسه شاگرد بسیار مؤدب، با انضباط، خوشبرخورد و خندهرو بود. ضعف مالی خانواده باعث شد تا از ادامه تحصیل خودداری کند و در کنار پدر مشغول...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهید فریدون نقی زاده »
در پنجم مرداد ماه سال 1344 در شهرستان نیریز، بخش آباده طشک، در روستای طشک، میان خانوادهای متدین و مذهبی دیده به جهان گشود. دوران شیرین و زیبای کودکی را در کنار خانواده پشت سر گذاشت و در سال 1350 به مدرسه رفت. در دبستان حکمت روستای طشک، مشغول تحصیل شد. در مدرسه شاگرد بسیار مؤدب، با انضباط، خوشبرخورد و خندهرو بود. ضعف مالی خانواده باعث شد تا از ادامه تحصیل خودداری کند و در کنار پدر مشغول...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید بیگ میرزا فریدونی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد بيگ ميرزا فريدوني »
بیگمیرزا فریدونی، ۱۳۴۴/۸/۹ در روستای رودخور در یک خانواده مذهبی و عشایری به دنیا آمد. دوران کودکی را بازندگی عشایری و تحت مراقبت و سرپرستی پدر، که فردی مؤمن و باخدا بود، پشت سر گذاشت. هفتساله بود که برای تحصیل به دبستان عشایر لبو محمدی رودخور رفت. با موفقیت دوره ابتدایی را به پایان رساند و به دلیل بعد مسافت محل زندگی تا مدرسه، نتوانست به تحصیلات خود ادامه دهد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، به همت دولتمردان مسلمان،...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد بيگ ميرزا فريدوني »
بیگمیرزا فریدونی، ۱۳۴۴/۸/۹ در روستای رودخور در یک خانواده مذهبی و عشایری به دنیا آمد. دوران کودکی را بازندگی عشایری و تحت مراقبت و سرپرستی پدر، که فردی مؤمن و باخدا بود، پشت سر گذاشت. هفتساله بود که برای تحصیل به دبستان عشایر لبو محمدی رودخور رفت. با موفقیت دوره ابتدایی را به پایان رساند و به دلیل بعد مسافت محل زندگی تا مدرسه، نتوانست به تحصیلات خود ادامه دهد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، به همت دولتمردان مسلمان،...